درست مثلِ اناری شکفته‌اَم، به‌وقتِ چیده شدن!

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

درست مثلِ اناری شکفته‌اَم، به‌وقتِ چیده شدن!

نه باد می‌آید، نه نسیم

نه در باز است، نه پنجره‌ها،

اما، پرده‌ها تکان می‌خورند

قابِ عکس‌ها برق افتاده‌اند

و عطرِ خوشی در هواست.

 

نه، خیالات نیست؛

تو حتمن جایی دور از این‌جا

داری صندوقچه‌ی خاطره‌هات را گردگیری می‌کنی!



نظرات شما عزیزان:

کلبـــــــــه تنهــــــــــــــایی!!!
ساعت18:25---18 آبان 1391
دل من یه روز به دریا زد و رفت، پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

پاشنه ی کفش فرارو ور کشید، آستین همت رو بالا زد و رفت

یه دفعه بچه شد و تنگ غروب، سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت

حیوونی تازگی آدم شده بود، به سرش هوای حوا زد و رفت


حوای بی آدم
ساعت19:30---16 آبان 1391
مرا که قمار کردی گذشت.کاش لااقل بازی را یاد میگرفتی.
سلام دوست خوبم .پست قشنگی بود .هرچند یه وقت یه اتفاقایی دل آدمو به درد میاره ولی همون قدر آدمو یا حداقل احساس آدمو قدرتمندتر می کنه.
منم با یه پست بارونی به روزم. ومنتظر حضور سبزتونم.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:شعر کوتاه عاشقانه, ] [ 22:0 ] [ باران ] [ ]