مرا ببوس

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

مرا ببوس

عشق من
سرانگشتانِ تو
رودخانه هایِ محبتند
در من دریایی کاشته اند
که در التهابِ دست هایِ تو
همیشه طوفانیست ؛

در نگاهِ تو
ناخدایِ مغروریست
و در من
کشتی هایِ بی قراری که
نامت را
مدام
سوت می کشند.
بی شک
روزی هزار بار
تو را
در خودم
سفر می کنم.


ناخدای من
کشتی ها به بندر برنمی گردند
اگر انگشتانِ تو
بر خطوطِ سینه ام جاری نباشند؛
نه
تو سرگردان رهایم نمی کنی
می دانم
به عرشه می آیی
و سکان را
به سمت من می چرخانی
هرگاه که لبریز از تو می شوم؛

به گِل می نشیند دلم
کویر می شود
اگر نیایی.


عشق من
آشوب می شود در دلِ دریا
موج برمی خیزد
و سر به صخره می کوبد
پی در پی
ماهیِ کوچکی که پر از دوست داشتنت بود
اکنون
نهنگی شده است
که خود را به ساحل می زند
تنها برایِ نوازشی کوتاه
به امید لبهایِ تو

مرا ببوس
پیش از آنکه
چاقوی طوفان
بر گلویِ دریا بنشیند
و سر از تنِ عشق جدا کند.

 



نظرات شما عزیزان:

چیا
ساعت15:56---11 مهر 1391

مساحت ِ خلوتــم را پُـر کن ..



فرقی نمی کند



عمودی یا افقی !



همــین که ضلـعی از چهار دیواری ام باشی



کافیــست ...

آپم سربزننین ونظربذارین خوشحال می شم


mahdi
ساعت20:27---9 مهر 1391
معشوقه ای پیدا کرده ام
به نام روزگار . . .
این روزها مرا درآغوش خویش
سخت به بازی گرفته است !


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:شعر بلند عاشقانه, ] [ 10:45 ] [ باران ] [ ]