الفبا را یاد گرفتم که نام تو را بنوسیم

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

الفبا را یاد گرفتم که نام تو را بنوسیم

الفبا را یاد گرفتم که اسم تو را بنویسم

 

همان چهار حرف جادویی ِ اسمت که کنار هم معجزه می کند!

 

اعداد همگی صف کشیده‌اند تا زادروز تو باشند

 

من اولین گام هایم را در جست و جوی تو برداشتم

 

راستی من عناصر اصلی طبیعت را چهار تا نمی دانم

 

یکی می دانم و آن تویی...

 

تو گرمایت بیشتر از آتش است

 

آرامش صدایت بیشتر از آبهای جاریست

 

اکسیژن که هیچ، من با تو نفس می کشم

 

خاک سرمه قدم‌های توست

 

و تمام زیبایی های عالم از تو شروع می‌ شوند...

 



نظرات شما عزیزان:

محیا
ساعت20:36---31 خرداد 1393
تکه یخی که عاشق ابر عذاب می شود

سر قرار عاشقی همیشه آب می شود

به چشم فرش زیر پا سقف که مبتلا شود

روز وصالشان کسی خانه خراب می شود

کنار قله های غم نخوان برای سنگ ها

کوه که بغض می کند سنگ ، مذاب می شود

باغ پر از گلی که شب به آسمان نظر کند

صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود

چه کرده ای تو با دلم که از تو پیش دیگران

گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود


کاظم بهمنی

آپم دوست خوبم
پاسخ:سلام دوست خوبم مرسی که خبر دادی میام


mace
ساعت8:42---31 خرداد 1393
او در جهان نيست بلكه جهان در وجود اوست.
كلمات مثل مرواريد كنار هم قرار گرفته تا زيبايى وجود او بيشتر نمايان گردد.
به قول ماهى كوچولو : چه خوشگل
پاسخ:ممنون:))


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 30 خرداد 1393برچسب:عاشقانه, ] [ 23:58 ] [ باران ] [ ]