قرار

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

قرار


باران که می بارید،

 

یادت هست؟

 

قرارمان؟ صندلی کوچک و زرد کنار دریاچه؟

 

چتر ممنوع؟

 

یادت نیست، میگویم :

 

باران که میبارید

 

قرارمان صندلی کوچک و زرد کنار دریاچه بود

 

چتر ممنوع بود

 

حرف ممنوع بود

 

فقط گاهی، نگاهی،

 

همه چیز را به باران می سپردیم

 

قطره ها کارشان را خوب بلد بودند.

 

امروز هم باران بارید اما . .



نظرات شما عزیزان:

باران عشق...
ساعت15:46---18 دی 1392
سلام عزیز من اول نظرمو میذارم بعد میخونم میترسم یادم برود ببخشید اگر فکر میکنید نمیخونم اگر نمیخوندم مطمین باش همون یه بار می اومدم و میرفتم
پاسخ:خواهش میکنم


fateme
ساعت12:21---18 دی 1392
قشنگو احساسی ایول
پاسخ:ممنونم عزیزم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 17 دی 1392برچسب:نوشته های بارانی, ] [ 22:24 ] [ باران ] [ ]