مبادا این شعر ها را بخوانی!

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

مبادا این شعر ها را بخوانی!

این روزها حرف هایی می زنم که غدقن است.
حرف هایی که تو نباید بشنوی ؛ نباید بدانی !
این روزها حرف هایی می زنم که حقیقت است اما
تو نباید بدانی ..
ماه هاست مراقب چشم هایم هستم
مبادا برق نگاهم رسوایم کند
مراقب لبخند هایم،
مبادا روی نگاهت خشکش بزند
.
.
.
.مبادا این نوشته ها را بخوانی .!



نظرات شما عزیزان:

kati
ساعت23:26---11 دی 1392
می دانم چرا شعرها را باید نوشت



چرا نباید شعرها را فریاد زد و با صدای بلند برای مردم خواند



نمی دانم چرا باید شعرها را نوشت و لب طاقچه تنهایی رها کرد



چرا باید قصه ی تنهایی را نوشت و لای کاغذ پارها رها کرد



و چرا نباید قصه تنهایی را فریاد زد


پاسخ: مرسی کتی جان


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 6 دی 1392برچسب:عاشقانه کوتاه, ] [ 22:2 ] [ باران ] [ ]