مبادا این شعر ها را بخوانی!
این روزها حرف هایی می زنم که غدقن است.
حرف هایی که تو نباید بشنوی ؛ نباید بدانی !
این روزها حرف هایی می زنم که حقیقت است اما
تو نباید بدانی ..
ماه هاست مراقب چشم هایم هستم
مبادا برق نگاهم رسوایم کند
مراقب لبخند هایم،
مبادا روی نگاهت خشکش بزند
.
.
.
.مبادا این نوشته ها را بخوانی .!
نظرات شما عزیزان:
چرا نباید شعرها را فریاد زد و با صدای بلند برای مردم خواند
نمی دانم چرا باید شعرها را نوشت و لب طاقچه تنهایی رها کرد
چرا باید قصه ی تنهایی را نوشت و لای کاغذ پارها رها کرد
و چرا نباید قصه تنهایی را فریاد زد
پاسخ: مرسی کتی جان