انزوا 1

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

انزوا 1

1
کاش را می کارم
هر روز در گلدان زندگی ام
"یک روز بیایی" کی سبز می شود؟

2
از پنجره ی قطاری که در حال رفتن است
مرا نگاه کنی!
فکرش هم دیوانه ام می کند

3
پاییز که می آید
غم ها انگار
در دلم کفش و لباس نو می پوشند

4
مثل پروانه ای شده ام
که دلش می خواهد بپرد
از پیله بیرون بیاید
بعد که از پیله بیرون می آید
دلش می خواهد بمیرد

5
هیچ وقت مرا دوست نداشتی
و من با چه سرمایه ی کمی
شاید چند لبخند
و یکی دو نگاه ساده
این همه دوستت دارم

6
مرا نادیده میگیری
و از کنارم
ساده عبور می کنی
مثل رهگذری که از خیابانی می گذرد
و زن دلتنگِ
همیشه منتظرِ
پشت پنجره را
تنها خانم زیبایی می بیند
که آمده است هواخوری

7
بهار هم می آید
این زمستان تمام می شود
انگشت های لرزان من اما
تا ابد سرمایی را در بند بند خود دارند

8
بهار با من قهر کرده،
زمستان
قهر کرده،
پاییز و تابستان
قهر کرده اند،
من بی تو
درهیچ فصلی نیستم
من،.. صفحه ی خالیِ بعد از پایانم!



نظرات شما عزیزان:

ali
ساعت16:57---22 مهر 1392

تا شب از دهان نیفتاده بیا

تا بی خوابی را به پلک های این شهر الصاق کنیم

این حق شهر ماست که

گاهی پاریس خطاب شود...


kati
ساعت18:16---21 مهر 1392
سلام باران جون ... خوبی عزيزم ؟
ممنون که به من سر زدی ...
موسيقی وبت هم خيلی قشنگه ...
موفق باشی ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 20 مهر 1392برچسب:عاشقانه کوتاه, ] [ 20:32 ] [ باران ] [ ]