تابستان نگاهت

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

تابستان نگاهت

تابستان نگاه تورا

تا اسمان به بالا رفته ام.

اينجا چقدر هواي تو

بر دلم زياد است.

اينجا چقدر بوسه هاي تير ماهي

آفتاب داغ است.

دستهايم را به قنوت گرفته ام،

تا كه شايد خرمني از خوشه هاي نگاهت

دستاويز وجودم باشد.

تنها يك گام مانده است تا...

صبر داشته باش.



نظرات شما عزیزان:

ایزدمهر
ساعت7:37---15 تير 1392
میگم شباستاره ها تا میتونن دعات كنن، نورشونو بدرقه پاكي خنده هات كنن.
پاسخ:
پاسخ:سپاس


kati
ساعت20:53---14 تير 1392
* چه حقیر و کوچک است زندگی آنکه دستانش را میان دیده ودنیا قرار داده وهیچ نمی بیند جز خطوط باریک دستانش...



ببخشيد عزيزم خيلی گرفتار بودم
پاسخ:خواهش میکنم عزیزم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:داستان کوتاه غمگین,داستان های عاشقانه,شعر های عاشقانه, ] [ 19:6 ] [ باران ] [ ]