دلتنگی
ثانيه ثانيه مي كشم لبخند دل انگيزت را
كنار سكوت سفيدي كه دل صفحه ام را پر مي كند
ثانيه ثانيه
عكس يادت را مخملي مي كنم تا طاقچه عادتم رنگي رنگي باشد
دلم از نبودنت به اندازه تمام تنهايي هايم مي شكند
اما باز كنار همان يادت سفره خاطره هايت را پهن ميكنم
و كنارش حافظ مي خوانم تا سال دلتنگي هايم تحويل شود
حول حال من را تو خوب مي داني
يادم هست آنروزهايي كه مات نگاهت مي شدم و تو فقط مي خنديدي
كجايي تا كنار هفت سين تنهايي ام به سفره بي انتهايم بخندي؟
كجاست دفتر شعرهاي من؟
ثانيه ثانيه مي كشم عكس نگاه دلبرانه ات را
دلم سكوت بي اندازه ات را مي خواهد
ميان ياد من و دستهاي تو و طعم آغوشي كه هرگز نچشيده ام
فاصله اي نيست
نگاه كن من درون تو مي تپم....
نظرات شما عزیزان:
لعنت به من اگه واسش می مردم
دست منوگرفت وبعدولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد